ایجاد جرقههای خلاقیت در تیمهای کاری
مدیران ارشد امروزه میتوانند با به کار بردن بینشی عملی از علم عصبشناسی، خود و تیمشان را خلاقتر سازند.
اگرچه خلاقیت اغلب ویژگی ممتاز افراد خاص در نظر گرفته میشود، هر فرد یا گروهی میتواند خلاقتر شود یا به عبارتی توانایی خود را درایجاد پیشرفتهایی که به رشد بیشتر و عملکرد بهتر سازمان میانجامد، بهبود بخشد.
در واقع، تجربه ما در مورد صدها تیم شرکتی
(که اعضای آنها از ردههایی از مدیران اجرایی گرفته تا نمایندگان تازه کار فروش را شامل میشد) نشان میدهند که شرکتها میتوانند با استفاده از تکنیکهای نسبتا ساده خلاقیت کارمندان را در هر سطحی افزایش دهند.
نکته کلیدی در بهبود و ارتقاي نوآوری تمرکز بر پیشداوریهای افراد است. دانشمندان علوم اعصاب از جمله «گرگوری برنز» از دانشگاه «اموری» دریافتهاند که در مغز انسان بین خلاقیت و پیش زمینههای ذهنی افراد ارتباطی ذاتی وجود دارد.
برنز میگوید، برای اینکه به درک متفاوت و تازهای از مسائل دست یابیم باید مغز خود را در معرض بمباران مسائلی که تا به حال با آنها روبهرو نبودهایم، قرار دهیم.این کار بسیار ضروری است؛ زیرا روند تکاملی مغز به سوی ایجاد کارآیی بالاتر است و مغز به طور معمول میانبرهایی برای ذخیره انرژی پیدا میکند.
درک اطلاعات به راههای معمول نیاز به صرف انرژی اندکی دارد. ما تنها با وادار کردن مغز به طبقه بندی مجدد اطلاعات و حرکت فراتر از الگوهای فکری همیشگی، میتوانیم به شیوههای بدیع و خلاقانه دست یابیم.
دراین مقاله ما میخواهیم چهار روش عملی را مورد بررسی قرار دهیم که مدیران اجرایی میتوانند با به کار بردن آنها، در تفکراتی که طی سالها در شرکتها ریشه دوانیده دگرگونیایجاد کرده و خلاقیت را افزایش دهند.
ما ادعا نمیکنیم که یک شیوه جدید را ابداع کردهایم. آنچه ما انجام دادهایم توجه به قدرت ناشی از به کارگیری همزمان شیوههای موجود برای دستیابی به راه حلهای جدید برای حل مشکلات دیرپای شرکتها است.
خود را کاملا درگیر کار کنید
برای خلاق بودن نیاز است تا دیدگاههایی را که از قبل وجود داشته از بین ببریم. متاسفانه ذهن انسانها قدرت حیرت آوری در حمایت از روشهای قدیمینگاه به جهان و رد تمام شواهد متضاد با باورهای دیرین خود دارد.
تحقیقات علمینشان میدهد که حتی مشاهده حقایق فراوان (در رد باورهای قدیمی) نمیتواند باعث شود که افراد (حتی افراد تحصیلکرده) باورها و اعتقادات گذشته خود را ترک کنند.
راهحلاین مشکل تجربه شخصی است: دیدن وتجربه کردن یک امر میتواند تحولی در شیوه تفکر افرادایجاد کند که هیچ گاه بحثهای انتزاعی در اطراف میز اتاقهای کنفرانس چنین توانایی را نخواهد داشت.
بنابراین شروع تمرینات با هدفایجاد خلاقیت یا رسیدن بهایدههای جدید را در خارج از دفتر کار خود شروع کنیم و بهتر است برای رسیدن بهاین هدف تجربیاتی را برای افراد طراحی کنیم که به طور مستقیم باورهای کهنه افراد را نشانه میگیرند.
تجربه یک خرده فروشی موفق در شمال آمریکا را در نظر بگیرید که میخواست باایجاد تغییراتی در ساختار مغازه خود تجربه خرید مشتریان را نیز بهبود بخشد.
این بنگاه با هدفایجاد خلاقیت در کارکنان، چندین گروه سه تا چهار نفره از کارکنان را برای به دست آوردن تجربه در خرده فروشیهای دیگر و به دست آوردن تجربهای متفاوت با آنچه خود داشتهاند به بنگاههای مختلفی اعزام کرد.
تعدادی از آنها به فروشگاه «سفورا» که خردهفروش محصولات آرایشی بهداشتی است رفتند.
ویژگیاین فروشگاه، فروش بیش از دویست مارک متفاوت محصولات آرایشی و شیوه متفاوت فروش آنها است. آنها برای تشویق مشتریان به خرید، بهترین و سالمترین محصولات را به آنها پیشنهاد میکنند، بدوناینکه نسبت به هیچ یک ازاین محصولات وفاداری خاصی داشته باشند.
تعدادی دیگر به فروشگاه خرده فروشی «بلوجینزبار» رفتند. افراد باقیمانده دیگر به فروشگاه فردی ماهر در ساخت شکلات رفتند.
سپس کارمندان هر یک از تیمها تجربیات متفاوتی را که از بازدید فروشگاهها، شیوههای فروش، صحبت کردن با مسوولان فروش و گرفتن عکس از مشاهداتشان به دست آورده بودند را در یک جلسه برای طرح ایدههای جدید با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.
کارمنداناین بنگاه خرده فروش با دیدن عملکرد سایر بنگاهها از نزدیک توانستند دیدگاههای سرسختانه خود را در مورد عملکرد بنگاه کنار گذارند.
این تحول به نوبه خود منجر بهاین شد که آنها با مفاهیم جدید خرده فروشی که تا قبل ازاین چیزی در مورد آنها نشنیده بودند، آشنا شوند. نتایجی که آنها از مشاوره با متخصصین به دست آوردند شامل دو نکته کلیدی بود:
1) چیدمان محصولات در فروشگاه براساس رنگ آنها باشد.(به جایاینکه براساس کارخانه سازنده انجام گیرد).
2) تغییر طراحی فروشگاهها به طوری که افراد خبره برای دادن مشاوره به خریداران مدام در دسترس آنان باشند.
علاوه براین گروهی از مدیران ارشد اجرایی یک بانک بینالمللی از شعب دو بانک رقیبشان و فروشگاه محلی اپل بازدید کردند تا بدین وسیله بتوانندایدههای نوآوری را در سازمان خود توسعه دهند.
بعد از اولین بازدیدها و توجه خاص به نحوه رفتار مصرفکنندگان،این مدیران ارشد باورهایی را که مدتها در تفکرات آنها ریشه دوانده بود، به چالش کشیدند.
یکی ازاین مدیران میگوید: «من دراین بازدیدها، شعبههاي بانکی از جمله شعبه خود را از دیدی متفاوت نگاه کردم.» مدیر دیگری میگوید: «بسیاری از ما تلاش میکنیم با تغییر برخی امور ظاهری شیوههای کهنه بانکداری خود را نو جلوه دهیم، بدوناینکه تغییری در امور زیربنایی فعالیتهای خود به وجود آوریم.»
پیشنهادهای ما به شرکتهایی که به دنبال زمینهسازی برای بالا بردن خلاقیت کارمندان خود هستند یا مدیرانی که میخواهند تواناییهایی را در جهت تفکرخلاقانه به دست آورند به شرح زیر است:
1) کالای تولیدی خود را بخرید و تجربه خود را به عنوان مشتری شرکت خود ثبت کنید.
2) به عنوان یک مشتری از فروشگاهها و شرکتهای دیگر (از جمله رقبا) دیدن کنید و تجربه خود از خرید از آنها را با تجربه مشابه در مورد شرکت خود مقایسه کنید.
3) به انجام تحقیقات آنلاین و جمعآوری اطلاعات در مورد یکی از محصولات یا خدمات شرکت خود (یا رقبای خود) به مانند یک مشتری عادی بپردازید. سعی کنید تحقیق در مورد شرکت خود را با داشتن سوال مشخصی در ذهن در مورد یک کالا یا خدمت خاص
انجام دهید.
4) با مصرفکنندگان واقعی در مکانهایی که آنها خرید میکنند، صحبت کنید و توجه کنید آنها در هنگام خرید از چه گزینههایی در تصمیمگیری خود استفاده میکنند و همچنین چه مدت زمانی را صرف تصمیمگیری میکنند.